برای گزارش كردن درگیری‌های خونینی كه میان اسراییل و فلسطین در جریان است، دو روش وجود دارد. نخست اینكه هر عنوان و خبری، چه درباره حملات راكتی حماس و چه درباره حملات هوایی نامتناسب اسراییل، در متن گزارش قرار داده شده و منتشر شود. اگر به این روش اقدام شود معنایش این است كه باید اصل ماجرا را توضیح داد. اما اصل ماجرا چیست؟ واقعیت این است كه راكت‌پرانی‌های حماس پس از آن آغاز شد كه نیروهای امنیتی و نظامی اسراییل دست به زنجیره‌ای از اقدامات خشونت‌آمیز و جنایی علیه فلسطینیان شرق بیت‌المقدس زدند. نیروهای اسراییلی به نمازگزاران در مسجد‌الاقصی كه سومین سرزمین مقدس جهان اسلام است حمله كردند آن‌هم در یكی از مقدس‌ترین ماه‌های سال برای مسلمانان. این حمله موجب آسیب وارد آمدن به بخشی از بنا شده و صدها نفر از نمازگزاران را مجروح كرد. در واقع نیروهای اسراییلی به فلسطینی‌هایی حمله كردند كه در مسجد‌الاقصی گرد آمده بودند تا هم نماز بگزارند و هم از مسجد دربرابر گروهی از اسراییلی‌های راست‌گرای تندرو كه از شرق بیت‌المقدس شروع به راهپیمایی كرده بودند، حفاظت كنند. اسراییلی‌های تندرو وقتی به مسجد رسیدند سعی كردند به زور وارد شوند. همه این اتفاقات در حالی رخ داد كه اسراییلی‌ها از چند روز قبل برنامه‌ای را برای اشغال زمین‌های فلسطینی‌ها در شرق بیت‌المقدس آغاز كرده بودند. این داستانی است كه بسیاری از رسانه‌های غربی، نسخه كاملش را برای مخاطبان‌شان روایت نمی‌كنند. حتی در خصوص حملات راكتی حماس به اسراییل نیز حقیقت روایت نمی‌شود. این حملات راكتی در مقایسه با حملات سازمان‌یافته ارتش اسراییل به غزه اساسا به حساب نمی‌آید. تا زمان نوشته شدن این نوشتار، حدود 200 فلسطینی، اعم از زن و كودك در این حملات جان خود را از دست داده‌اند. اما تلفات در سوی اسراییلی كمتر از 10 نفر بوده است. اما این روایت و آماری است كه در بسیاری از رسانه‌ها به سرعت از آن عبور می‌شود چراكه توقف در آن مستلزم توضیح درباره عدم تناسب میان حملات اسراییل و پاسخ‌های حماس است و رسانه‌های غربی نسبت به توضیح بیشتر آلرژی دارند. البته روش دیگری هم برای گزارش كردن تحولات غزه وجود دارد و آن روش همان روش سنتی رسانه‌های غربی در روایت‌كردن این رویارویی است! روشی كه در چارچوب آن سعی می‌شود خشونت و بی‌عدالتی سیستماتیك در قالب عباراتی نظیر «افزایش تنش» قرار داده شود. روایتی كه خشونت نظام‌مند و مقاومت در برابر آن را با عباراتی نظیر «درگیری‌های غم‌انگیز» بیان می‌كند و این رویارویی را غیراخلاقی تفسیر كرده و در نهایت كار را به جایی می‌رسانند كه مخاطب چیزی به ذهنش نمی‌رسد جز اینكه دستانش را بلند كند و بپرسد: «اینها چه وقتی یاد می‌گیرند در صلح در كنار هم زندگی كنند؟» بله! این دقیقا كاری است كه رسانه‌های غربی می‌كنند؛ تقلیل واقعیت به امری روزمره! رسانه‌های غربی در جریان خشونت‌های اخیر نیروهای اسراییلی و مقاومت فلسطینی‌ها، به هنگام گزارش كردن رخداد، جزییات را بیان نمی‌كنند. آنها مدام لفظ «درگیری» را به كار می‌برند بدون اینكه بگویند چه كسی آغاز‌كننده این درگیری بوده و اساسا این درگیری چطور آغاز شده است. در واقع شنونده با روایتی نصفه و نیمه روبه‌رو می‌شود. این یك تكنیك رسانه‌‌ای برای انحراف افكار عمومی است. به این صورت كه اگر شما درباره رویارویی اخیر میان اسراییل و فلسطین چیزی ندانید یا اینكه خیلی كم بدانید و بخواهید خودتان از طریق جست‌وجوی عناوین خبری روزهای گذشته در رسانه‌های غربی به حقیقت ماجرا پی ببرید و بدانید چرا این جنگ آغاز شد، هرگز نخواهید فهمید كه در ابتدا فلسطینی‌ها صرفا به تصرف زمین‌های‌شان به دست نیروهای اسراییلی اعتراض می‌كردند. هرگز در نخواهید یافت كه درگیری زمانی آغاز شد كه نیروهای اسراییلی تصمیم گرفتند به نمازگزاران فلسطینی حاضر در یكی از مقدس‌ترین مساجد جهان اسلام، حمله كنند. در واقع، حتی ممكن است كاملا داستانی دروغین و انحرافی بشنوید. كاری كه رسانه‌های غربی می‌كنند این است كه شرح رخدادها را كامل و جامع ارایه نمی‌كنند یا نسخه‌ای دم دستی از آن روایت می‌كنند. برای مثال به این تیترها توجه كنید: « همزمان با شدت یافتن تنش‌ها در بیت‌المقدس، حماس به سمت اسراییل راكت شلیك كرد»، «خشونت‌ها در بیت‌المقدس به شلیك راكت و حمله هوایی رسید». تیتر نخست مربوط به شبكه ان‌بی‌سی و دومی مربوط به خبرگزاری رویترز است. كاملا مشخص است كه در این تیترها اشاره‌ای به نقش‌آفرینی انسانی نمی‌شود و داستان طوری روایت می‌شود كه گویی یك بلای طبیعی رخ داده است. این عناوین به این سوالات پاسخ نمی‌دهند كه خشونت از جانب چه كسی بوده و تنش بر سر چه؟ در عوض آنچه سعی می‌كنند بقبولانند این است كه واكنش‌های حماس و اسراییل نسبت به یكدیگر به یك میزان «تناسب» دارند. القای متناسب بودن حملات هوایی اسراییل نكته‌ای است كه بسیاری از رسانه‌های غربی به‌شدت برایش تلاش می‌كنند. به این تیترها توجه كنید: « پس از حمله راكتی حماس، اسراییل به غزه حمله كرد»، «شبه‌نظامیان غزه و اسراییل، با راكت و حمله هوایی به جنگ هم رفتند». تیتر نخست مربوط به سرویس خبری یاهو و تیتر دوم مربوط به خبرگزاری امریكایی آسوشیتدپرس است. به این دو تیتر كه اولی متعلق به شبكه ‌ای بی‌سی و دومی مربوط به شبكه سی‌بی‌اس است، توجه كنید: «حماس و اسراییل جنگی شدید را شروع كردند كه پایانی برایش متصور نیست»، «بعد از بارش باران راكت‌‌های حماس، اسراییل خود را برای حمله به غزه آماده می‌كند». در تمامی این تیترها تلاش شده قوای نظامی دو طرف متناسب با یكدیگر نمایش داده شوند. در حالی كه این‌طور نیست. اگر به دنبال تیتری هستید كه بگوید: «نیروهای اسراییلی به فلسطینی‌های معترض به تصرف زمین‌های‌شان، حمله كردند»، نتیجه جست‌وجوی‌تان در جریان اصلی‌ رسانه‌های غربی راه به جایی نخواهد برد. این رسانه‌ها تمایل دارند از واژه‌های قابل تفسیر و مبهم «شدت یافتن تنش» و «درگیری» استفاده كنند. گاهی اوقات اگر بخواهند خیلی منصف باشند ممكن است در متن گزارش اشاره كوچكی به خشونت‌های اسراییل بكنند و اما تیترهای گزارش‌ همچنان دو پهلو و قابل تفسیر هستند. در خصوص تلفات غیرنظامیان در غزه نیز رسانه‌های غربی ابتدا آمار ناچیز مقامات اسراییلی را به عنوان آمار رسمی گزارش می‌كنند و بعد از آن تعداد تلفات غیرنظامیان فلسطینی را به عنوان آمارهای غیررسمی، یاد می‌كنند. در تمام این آمارها هیچ اشاره‌ای به علت اصلی تنش نمی‌شود. تكنیك دیگر، سبك روایت وارونه است. برای مثال شبكه ان‌بی‌سی در یكی از گزارش‌هایش این‌گونه نوشت: «شبه نظامیان حماس در نوار غزه چندین راكت به سمت بیت‌المقدس شلیك كردند. این اقدام تحریك‌آمیز پس از آن انجام شد كه صدها فلسطینی در درگیری با نیروهای اسراییلی زخمی شدند». در واقع شبكه ان‌بی‌سی می‌گوید شلیك راكت‌ها توسط حماس یك اقدام بزرگ تحریك‌آمیز بوده است اما اینكه فلسطینی‌های معترض توسط نیروهای اسراییلی آسیب دیدند، به هیچ عنوان اقدام تحریك‌آمیزی نبوده است! در چنین روایت وارونه‌ای همه مسوولیت‌ها بر دوش فلسطینی‌ها و نیروهای حماس قرار می‌گیرد نه نیروهای اسراییلی و خشونت‌های نیروهای اسراییلی تقلیل داده می‌شود. به این بخش از گزارش شبكه سی‌ان‌ان توجه كنید: «تنش‌‌ها میان اسراییل و فلسطینی‌ها در روز سه‌شنبه پس از آن افزایش یافت كه شبه‌نظامیان حماس در غزه، صدها راكت به سمت اسراییل شلیك كردند. این اقدام موجب شد اسراییل با حمله هوایی پاسخ دهد». غیر از اینكه باز هم در این متن از كلمه مبهم «تنش‌» استفاده شده، نویسنده گزارش سعی كرده در خصوص حماس و فلسطینی‌ها دقیق صحبت كند اما وقتی كار به اسراییل می‌رسد، ادبیات گزارش مبهم می‌شود. نویسنده از واژه «صدها راكت» استفاده می‌كند و دقیقا ذكر می‌كند كه این «تعداد» راكت‌ توسط «حماس» شلیك شده اما هیچ اشاره‌ای به میزان و شدت حملات هوایی اسراییل نمی‌كند. معنایش این است كه سی‌ان‌ان قصد داشته القا كند كه حملات اسراییل كاملا طبیعی است اما شلیك «صدها راكت» توسط حماس كاملا غیرطبیعی و تحریك‌آمیز بوده است. اینها صرفا نمونه‌هایی چند از سیاست‌های رسانه‌های غربی در حمایت از اسراییل و قلب واقعیت تحولات غزه است. برای جمع‌آوری نمونه‌های بیشتر باید ساعت‌ها وقت صرف كرد و هزاران نمونه دیگر را نیز می‌توان یافت. ژست رسانه‌های غربی به بی‌طرفی و ارایه روایت منصفانه، در عرصه عمل به غش كردن آنها در دامن اسراییل انجامیده است و نتیجه‌ای كه به جا گذاشته، نوعی روایت ژورنالیستی است كه صرفا به گیج شدن و گمراه شدن مخاطب می‌انجامد. اما واقعیت خیلی هم پیچیده نیست. شلیك راكت‌های حماس، اعتراض فلسطینی‌ها، سنگ‌پرانی معترضان و حتی شورش آنها، همه، پاسخ‌هایی اجتناب‌ناپذیر و از سر ناچاری در برابر دهه‌ها خشونت و ظلم سیستماتیك، تصرف زمین و سركوب‌ وحشیانه رژیم اسراییل هستند. اعتراضات فلسطینی‌ها زبان جماعتی است كه كسی صدای‌شان را نمی‌شنود چون صدای‌شان سال‌هاست خفه شده است. مارتین لوتر كینگ نیز اعتراضات سیاهان امریكا در دهه ٦٠ میلادی را زبان كسانی توصیف كرده بود كه صدای‌شان شنیده نمی‌شود.